بیوگرافی محمود فکری
بیوگرافی محمود فکری به همراه داستان زندگی شخصی و عکس های اینستاگرامی
در ۲۵ دی ماه به دنیا آمده، اما شناسنامهاش را به تاریخ ۴ / ۵ / ۵۲ گرفتهاند. به دنیا آمده جویبار و محله وان محله این شهر است. جایی که مهد کشتی ایران است، اما محمود در آن جا سر از فوتبال درآورد. او فرزند آخر خانواده فکری است. دو برادر به نامهای شاهرخ، شاهپور دارد و یک خواهر. پدرش در ۱۴ مهر سال ۸۱ فوت کرد. برادرش شاهرخ هم از جانبازان شیمیایی جنگ تحمیلی است.
زندگینامه محمود فکری
مخالفت خانواده با فوتبال
پدر و مادرش اصلاً علاقهای به این نداشتند که محمود فوتبالیست شود. آنها از او میخواستند درسش را بخواند، اما او به دور از چشم آنها هر روز برای فوتبال بازی کردن به بیرون میرفت و با لباسهای خاکی برمیگشت. چند بار هم مچش را گرفتند؛ با این حال کتکی از پدر و مادر نخورد و فقط با تذکر و دعوای آنها مواجه شد. بعد از این که محمود در مدرسه فوتبالش بهتر به چشم میآید معلم ورزشش واسطه میشد و هر روز به منزل آنها میرفت تا اجازهاش را از پدرش بگیرد. اینگونه بود که او در مسابقات مدارس شرکت میکرد.
وقتی شیشه را شکست
خیلی کم برایش پیش آمده بود که شیشه همسایهها را بشکند، اما یک روز که در حسینیه محل مشغول فوتبال بازی کردن بود، به یکباره کتانیاش از پایش در آمد و به شیشه حسینیه خورد تا شیشه بریزد. محمود که خیلی ترسیده بود، زود به خانه رفت و این مسئله را از خانواده پنهان کرد. مستقیم رفت سر قوری و کتری تا برای خودش چایی بریزد، اما همان موقع کتری برگشت و آب جوش روی پایش ریخت تا به شدت بسوزد. همان لحظه بود که رفت و اصل ماجرا را برای پدرش توضیح داد و بابا هم بدو بدو رفت و یک شیشه برای حسینیه گرفت تا اینطوری خسارت پسر را جبران کرده باشد.
مردودی در ابتدایی
درسش زیاد خوب نبود. مخصوصا این که در املا خیلی ضعیف بود و حتی در کلاس دوم ابتدایی مردود هم شد. همیشه میرفت فوتبال بازی میکرد و شب تازه یادش میافتاد که درس دارد و مشقهایش را ننوشته است. او اگر چه در درس املا بسیار ضعیف بود، اما در ریاضی خیلی خوب بود و همیشه برای حل مسائل ریاضی داوطلب میشد.
زبانزد در محله
از همان بچگی فوتبالش زبانزد همه بود. ۷، ۸ سال بیشتر سن نداشت که همه در محله از فوتبال او تعریف میکردند و میگفتند محمود فوتبالیست خیلی خوبی میشود. وقتی هم که در مسابقات مدارس شرکت کرد، فوتبالش بیشتر به چشم آمد و در مدرسه همه فوتبال او را زیر نظر داشتند. معلم ورزششان، حشمتا… امید خیلی هوای او را داشت و همیشه تشویقش میکرد که او میتواند فوتبالیست بزرگی شود.
فعالیت ورزشی
وقتی به استقلال آمد
شاهپور، برادرش خیلی به او در فوتبالیست شدن کمک کرد؛ مربیان بعدیاش هم غلام شجاعی و ادیب شریفی بودند. اولین باشگاه حرفهای محمود هم تیم ساحل جویبار بود. سال ۶۹ به تیم نساجی قائمشهر که آن زمان از بهترین تیمهای شناخته شده ایران بود رفت. درخشش فوقالعاده او در این تیم باعث شد تا استقلال به او پیشنهاد حضور بدهد، اما از آن جا که نساجی رضایتنامهاش را نمیداد، در نهایت بعد از اتمام قرارداد ۳ سالهاش با نساجی به استقلال آمد. او در سال ۷۲ زمانی که سکوموروخوف هدایت استقلال را بر عهده داشت به این تیم آمد.
برادر فوتبالیست
برادرش، شاهرخ هم فوتبال خیلی خوبی داشت تا جایی که محمود اعتقاد دارد فوتبال او بهتر از خودش بوده، با این حال برادرش فوتبال خود را به صورت حرفهای ادامه نمیدهد که شاید اگر این اتفاق افتاده بود او هم یکی از چهرههای ماندگار فوتبا ایران بود.
اولین قرارداد
اولین قراردادش با استقلال پانصد هزار تومان بود. او در قراردادی که با کاظم اولیایی دارد برای او قید میکند که اگر تمام بازیها را برای استقلال انجام دهد، صد هزار تومان به قراردادش اضافه شود و مدیرعامل استقلال هم این مسئله را میپذیرد. در همان سال فکری بیشترین بازی را برای استقلال انجام میدهد و آنقدر مؤثر بازی میکند که اولیایی صد هزار تومان هم به قرار داد او اضافه میکند.
حاشیه ها
زندگی در خوابگاه
از جویبار به تهران آمد و طبیعی بود که جایی برای زندگی نداشته باشد. او در سال اول حضورش در استقلال در خوابگاه باشگاه زندگی میکرد. محمود و علی حاج اکبری کنار هم در خوابگاه استقلال واقع در خیابان گیتی در کنار ورزشگاه امجدیه زندگی میکردند.
قصه یک ازدواج
قصه ازدواج او هم جالب است. رفت و آمد فکری به عنوان بازیکن استقلال با علی نظری باعث شد تا او از خواهرخانم نظری خوشش بیاید، اما حجب و حیایش مانع از این میشد که خود این مسئله را شخصاً به علی نظری یا خواهرخانمش بیان کند. از این رو پیش کاظم اولیایی رفت و از مدیرعامل استقلال خواست تا برایش خواهرخانم علی نظری را خواستگاری کند. اولیایی هم بعد از این که این مسئله را با نظری در میان گذاشت همراه فکری به خواستگاری رفت و بعد بادا بادا مبارک بادا. . .
باجناقی که فامیل شد
از قدیم گفتند ژیان ماشین نمیشه، باجناق هم فامیل نمیشه، اما این قصه برای محمود فکری متفاوت است چرا که او خیلی هم خوب با باجناقش یعنی علی نظری ارتباط دارد تا راستی راستی این دو تا باجناق فامیلهای خوبی برای هم باشند.
بچههای من
محمود خان فکری دو پسر دارد. یکی امیرحسین متولد مرداد ۷۶ و یکی هم حمید رضا متولد مرداد ۷۹٫ دو تا پسر مثل پدر متولد مرداد هستند با این تفاوت که تولد بچهها واقعاً در مرداد ماه است، اما تولد محمود خان فقط در شناسنامه مردادی است و اصل در ۲۵ دی ماه متولد شده است.
فوتبالیست نشدند
بچههایش استعداد خوبی هم در فوتبال داشتند، اما از آنجا که در محل زندگیشان خبر از زمین فوتبال نبود و بچهها هم باید به درسشان میرسیدند خبری از فوتبالیست شدن آنها نشد. با این حال محمود خان باور دارد که بچههایش در تحصیل حتماً آدمهای موفقی خواهند شد.
گرم با هواداران
یکی از خصوصیات بارز محمود فکری فروتنی و گرم بودن او با هواداران است. فکری از جمله فوتبالیهای خیلی مردمی است که هیچ وقت خودش را جدا از مردم نمیداند. او ارتباط خیلی خوبی با هواداران دارد و چنان با آنها گرم میگیرد که انگار هیچ وقت کاپیتان بزرگ استقلال نبوده است. نمره او در مرام و معرفت ۲۰ است.
کمری معروف
اتومبیل او یک کمری آبی رنگ است که البته خود محمود اعتقاد دارد ماشینش معروفتر از خودش است چرا که تا دوستان و آشنایان ماشین او را در شهر میبینند، میدانند که او خود محمود فکری است و او در یک مجتمع خیلی شیک در اقدسیه تهران زندگی میکند.
ناخنک به غذا
این آقای فکری آشپزی خیلی کم میکند. بلد است برنج دم کند. سیب زمینی سرخ کند و هر چند وقت یک بار سر خورشت برود و یک ناخنکی به آن بزند. آن لحظه فکر میکنید همسر گرامی چه حس و حالی دارد؟
نقطه ضعفی به نام سالم بودن
نقطه ضعفش زیادی سالم بودن و صداقت است. البته این اعتقاد خود محمود خان فکری است. او اعتقاد دارد زیادی سالم بودن و زیادی صداقت داشتن به او خیلی ضربه زده و الان دوره زمانهای است که دروغ و دورویی برای بعضی از آدمها خیلی جواب میدهد. شما هم موافقید یا نه؟
کار و سختکوشی
نقطه قوتش کار و سختکوشی است. آدم پرتلاشی است و علاقه زیادی به فعالیت و تلاش دارد. البته ما همان صداقتی که فکری دارد را هم به حساب همین نقطه قوت اخلاقیاش میگذاریم.
آبرو
بعضیها از مار میترسند. بعضیها از بلندی و. . بعضیها هم مثل فکری از آبرو میترسند. از این که یک وقت خدای نکرده آبرویشان ریخته شود. به همین دلیل است که حاج محمود فکری جزو آن فوتبالیهایی است که همیشه سالم و موفق زندگی کرده است.
فکری آرپیجیزن
لقب او در فوتبال ایران و استقلال فکری آرپیجیزن است. محمود چنان شوتهای محکم و زیبایی در این فوتبال زده که لقب آرپیجیزن را به خود اختصاص داده است. هنوز هنوز هم صدای آرپیجیهای او در این فوتبال به گوش میرسد. یک لحظه ساکت باشید. میشنوید؟
گلهای ماندگار
از گلهای ماندگار فکری میتوان به دو گل او در دربی اشاره کرد که اتفاقا گلزنیهایش
با برد استقلال مقابل پرسپولیس همراه شد. فردای آن روز که فکری به تمرین رفته بود
، هواداران از شدت خوشحالی آن قدر او را تحت محاصره خود قرار داده بودند که شیشههای ماشینش از شدت هجوم هواداران به زمین ریخت و هیچی دیگه، یک خسارت هم بابت گل به فکری زد.
آقای رژیم
محمود خان الان در رژیم غذایی به سر میبرد. او از آن جایی که به هیچ وجه
نمیتواند برنج را کنار بگذارد فقط روزی یک وعده غذا میخورد که البته حتماً
باید غذایش هم با برنج باشد چرا که اعتقاد دارد تا برنج در غذایش نباشد سیر نمیشود.
شرکت فکری
وضع فکری خوب که نه توپ است. او یک شرکت در و پنجره در صادقیه دارد
که البته شرکتش در همان ساختمان باجناقش قرار دارد. شرکت فکری در
کار ساخت و ساز درب و پنجره و پروفیل است.
خاطرات خوب و بد
بهترین خاطرهاش با استقلال قهرمانیها و برد در دربی با این تیم است
و بدترینش هم به فینال قهرمانی آسیا برابر جوبیلیو ایواتا ژاپن و شکست
برابر ملوان در بازی آخر لیگ که منجر به از دست رفتن قهرمانی شد، برمیگردد.
هم اتاقیها
اوایل که به استقلال آمده بود، با محمد تقوی هماتاق بود. بعد با جواد زرینچه در
اردوها هماتاق شد و در سالهای آخر حضورش در استقلال با سعید لطفی هم
اتاق بودند. از بین فوتبالیها هم در حال حاضر فقط با علی نظری و دکتر نوروزی
رفت و آمد دارد و با بقیه بیشتر به صورت تلفنی حال و احوالپرسی میکند.
دوران مربیگری
فکری سابقه مربیگری در تیمهای مختلف را هم دارد. او در تیمهای شیرینفراز،
صبای قم، مس کرمان و استقلال به عنوان مربی فعالیت کرده ضمن اینکه سرمربیگری
شهرداری جویبار را هم بر عهده داشته که همان سال هم به عنوان بهترین مربی فوتبالی
استانی کشور انتخاب شد.
دیدگاه شما