بیوگرافی مجید نامجو مطلق
بیوگرافی مجید نامجو مطلق به همراه داستان زندگی شخصی و عکس های اینستاگرامی
مجید نامجو مطلق (زاده ۱۰ خرداد ۱۳۴۵ – تهران) بازیکن پیشین فوتبال ایرانی و هافبک بازنشسته باشگاههای استقلال تهران و پرسپولیس است.
زندگینامه مجید نامجو مطلق
فعالیت ورزشی
او همان کسی بود که روزی به احترامش یک استادیوم از جا بلند میشدند. این احترام شده بود اپیدمی. پرسپولیسیها هم نمیتوانستند از علاقه خود به او نگویند. مجید نامجومطلق اصلاً نیازی به تعریف ندارد. او یکی بود و میگویند، مانندش در فوتبال ایران یافت نشده. در سالهای اوج فوتبال که البته به شهره بینالمللی نرسید، مجید نامجومطلق تصویری از یک مارادونا در ابعاد ایران بود.
پیوستن به پرسپولیس
من سال ۶۳ که لیگ نیمهتمام ماند در ۶ بازی برای تیم، ۱۴تا گل زدم و خیلی خوب بودم. بعد آقای پروین دنبالم فرستاد و من رفتم تو نمایشگاه ماشینشان در خیابان عارف. من آنقدر سنم پایین بود که هنوز داشتم در جوانان بازی میکردم. یادم هست آن روزها یک مصاحبهای با آقای یاوری که مربی تیمملی بود در دنیای ورزش انجام شد که هنوز بریدهاش را دارم. یاوری گفته بود نامجو را برای سن کمش دعوت نکردم چون میترسیدم فوتبالش خراب شود. همین افتخار بزرگی برایم بود. اینکه یک پسر ۱۷ساله را میخواسته دعوت کند، آن بازیکن هم من بودم. اسم من و سعید مراغهچیان را گفته بود و برای هرکدام دلیل آورده بود.
زوج رویایی با زرینچه
آن زوج را پرویز دهداری در تیمملی بهوجود آورد. جواد قبل از اینکه بیاید استقلال به تیمملی دعوت شد. بعد از بازیهای آسیایی سئول اگر یادتان باشد، ۱۴ بازیکن یکدفعه از تیمملی رفتند.
بازیکنان نسل جدید
اعتقاد دارم بازیکنانی که در آن دوره بازی میکردند اگر شرایط الان را داشتند، چه بازیکنانی میشدند. زمان ما اصلاً اروپاییها، آسیاییها را نمیشناختند ولی الان اینطور نیست. بازیهای تیمملی را تمام دنیا میبیند.
کل ماجرای رفتن به پرسپولیس
بازی استقلال و پاس که پایم خراب شد نزدیک به یک سال و دو سه ماه بازی نکردم. از طرفی استقلالیها هم به قول خودشان وفا نکردند. کشاورز به من کلید خانه را داد و گفت برو ببین اگر پسندیدی دو سال برای ما بازی کن. استقلالیها هم این پیشنهاد را به من دادند اما خبری از خانه نشد. قهرمان آسیا هم شدیم، دوباره خانه را ندادند. بعد پای من آسیب دید. حتی حقوق ماهانه من را قطع کردند. میگفتند براساس تمرین و بازی پول میدهیم.
خلاصه کملطفی شد به من. سخت بود که نشد بروم
پاریسنژرمن. بعد فکر میکردم با خودم که حالا حتی
به من حقوق هم نمیدهند. پروین تازه از پرسپولیس
رفته بود و عابدینی میخواست با اسمها جای او را پر
کند که به من و عابدزاده زنگ زد. هر دو هم مصدوم بودیم
اما عابدینی به من گفت بیا، تو را میفرستیم آلمان. اگر نمیرفتم واقعاً فوتبالم تمام میشد.
دیدگاه شما