مجله اینترنتی استاربینو

بیوگرافی لوئیس مایلستون به همراه داستان زندگی شخصی و عکس های اینستاگرامی

 لوئیس مایلستون کارگردان، فیلم‌نامه‌نویس و تهیه‌کننده روسی-آمریکایی است که به خاطر تهیه درام های واقعی که بیشتر آنها اقتباس های ادبی هستند شناخته شده است. از فیلم های مهم او می توان به فیلم در جبهه غرب خبری نیست (۱۹۳۰)، گردشی در آفتاب (۱۹۴۵)، بینوایان (۱۹۵۲)، ۱۱ یار اوشن (۱۹۶۰)، شورش در کشتی بونتی(۱۹۶۲) اشاره کرد.

زندگینامه لوئیس مایلستون

فعالیت هنری

مایلستون در۳۰ سپتامبر ۱۸۹۵ در کیشیناو، روسیه در خانواده ای یهودی به دنیا آمد. او در سال ۱۹۱۲ و قبل از جنگ جهانی اول به آمریکا مهاجرت کرد. پس از چندین شغل عجیب و غریب به ارتش پیوست و به عنوان دستیار کارگردان و فیلم های آموزشی ارتش حضور پیدا کرد. او در سال ۱۹۱۹ به یک شهروند ایالات متحده آمریکا تبدیل شد و نامش را از مایلشتین به مایلستون تغییر داد.

کارش را در هالیوود در سال ۱۹۲۰ به عنوان تدوینگر و دستیار کارگردان هنری کینگ شروع کرد. سرانجام اولین فیلم خود به نام هفت گناهکار (۱۹۲۵) که فیلمی در سبک معمایی و جنایی با بازی ماری پره‌وو و کلیو بروک کارگردانی نمود.پس از ساخت دو فیلم غارنشین (۱۹۲۵) و کلوندایک جدید (۱۹۲۶)، برای کارگردانی فیلم دو شب عربی (۱۹۲۷) برنده اسکار بهترین کارگردانی کمدی شد. در همین سال با همکاری هارولد لوید و تد وایلد فیلم برادر کوچک که یک کمدی کلاسیک بود را کارگردانی نمود. طوفان(۱۹۲۸) فیلم بعدی او در سبک درام با بازی جان باریمور و جورج فاست می باشد.

هیاهو

فیلم درام هیاهو(۱۹۲۸) به کارگردانی مایلستون و بازی توماس میگن، والتر برنان و لوئیس مایلستون که فیلمی صامت با اقتباس از برادوی توانست نامزدی اسکار بهترین فیلم را در آن بدست آورد. او در سال ۱۹۲۹ فیلم خیانت را با بازی امیل یانینگز و گری کوپر کارگردانی کرد. پس از کارگردانی فیلم شب‌های نیویورک (۱۹۲۹) او فیلم در جبهه غرب خبری نیست(۱۹۳۰) را که بر اساس رمانی از اریش ماریا رمارک بود، ساخت. این فیلم که به وقایع جنگ جهانی اول می‌پردازد، در اسکار سال ۱۹۳۰ موفق به دریافت جایزه بهترین فیلم و بهترین کارگردانی شد. همچنین این فیلم در سال ۱۹۹۸ به عنوان فیلم پنجاه و چهارم صد فیلم برتر سینمای آمریکا و در سال ۲۰۰۸ به عنوان هفتمین فیلم در ده فیلم برتر حماسی انتخاب شد.

سرمقاله (۱۹۳۱) فیلم بعدی او در سبک کمدی (با الگو از فیلمی به همین نام با بازی تحسین برانگیز بن هکت چارلز- مک آرتور) درباره دو روزنامه نگاری است که بطور سریعی شوخی وار صحبت میکنند. این فیلم موفقیت خوبی در گیشه سینما داشت و توانست فروش بالایی دست پیدا کند. این فیلم نامزد اسکار بهترین فیلم و بهترین کارگردانی شد. فیلم بعدی او باران (۱۹۳۲)، با اقتباس از داستان کوتاه ویلیام سامرست موآم، با هنرپیشگی جوآن کراوفورد در نقش فاحشه ای در پاگو پاگو و والتر هیوستن در نقش یک مبلغ مذهبی که در سعی در اصلاح او را دارد و کم کم به وی علاقمند می شود.

این فیلم با فروش ناامیدکننده ای مواجه شد. فیلم های عمدتاً ناموفق بعدی او هاله لویا من یک ولگردم (۱۹۳۳)،که درامی موزیکال با دیالوگ هایی ریتمیک بود، ناخدا از دریا متنفر است (۱۹۳۴)، یک کمدی ترکیبی از عناصری ناهمگون نظیر جان گیلبرت، ویکتور مک لوگان و سه کله پوک و فیلم پاریس در بهار (۱۹۳۵) می باشد.

هر چیزی ممکن است

اما فیلم هر چیزی ممکن است (۱۹۳۶) کمی موفق تر از دیگر فیلم هایش ظاهر شد. این فیلم با اقتباس از نمایشنامه ای از برادوی و با موسیقی کول پورتر و بازی بینگ کرازبی، اتل مرمن، و آیدا لوپینو بود. ژنرال در سپیده مرد (۱۹۳۶) یکی از بهترین فیلم های سال ۱۳۹۶، فیلم مهیج و سرگرم کننده ای است که داستان آن در چین اتفاق می افتد.

گری کوپر در نقش سربازی است که در شورش برعلیه یک جنگ سالار ظالم (آکیم تامیروف، که نامزد جایزه اسکار هم شد) همکاری می کند. موش‌ها و آدم‌ها (۱۹۴۰) فیلمی درام با اقتباس از رمان جان اشتاین بک، با بازی بورگس مریدیت نامزد دریافت جایزه بهترین فیلم در اسکار سال ۱۹۳۹ شد. پس از کمدی فراموش شده شرکای خوش اقبال (۱۹۴۰) و زندگی من با کارولین (۱۹۴۱)، فیلم جبههٔ روسی ما (۱۹۴۱) که مستندی برای پشتیبانی ارتش روسیه در جنگ بود را ساخت.

فیلم بعدی او لبه تاریکی (۱۹۴۳)، فیلمی جنگی درجه یک بود. این فیلم با بازی ارول فلین، ان شریدان، و هیوستون داستان اهالی یک روستای تحت اشغال نازی ها در نروژ که درگیر مقاومت هستند را نشان می دهد. ستاره قطبی (۱۹۴۳)، یک درام جنگی دیگری است که در آن دهقانان اوکراینی با رهبری دکتر روستا در برابر تهاجم نازی ها مقاومت می کنند.

فیلم بعدی او قلب ارغوانی (۱۹۴۴) فیلمی جنگی با بازی دانا اندروز، ریچارد کونته، برداشتی آزاد از دادگاه محاکمه تعدادی از اعضای نیروی هوایی ایالات متحده توسط ژاپن در طول جنگ جهانی دوم است. گردشی در آفتاب (۱۹۴۵) یک درام جنگی پرماجرا، با اقتباس از رمان هری براون، نوشته رابرت راسن بود. این فیلم بر روی حالات روحی چند سرباز که سعی در بازپس گرفتن یک خانه روستایی که توسط نازی ها اشغال شده است، تمرکز دارد.

عشق عجیب

عشق عجیب مارتا آیورز (۱۹۴۶)، یک فیلم نوآر با بازی باربارا استانویک، لیزابث اسکات و کرک داگلاس(اولین فیلمش) بود. طاق نصرت (۱۹۴۸) یک فیلم رمانتیک جنگی آمریکایی با اقتباس از رمانی به همین نام نوشته اریش ماریا رمارک نویسنده آلمانی وبازی اینگرید برگمن، شارل بوآیه داستانی عاشقانه در زمان جنگ فرانسه بین یک مهاجر و زنی که او را از خودکشی نجات می دهد، می باشد. اسب سرخ (فیلم ۱۹۴۹) با اقتباس از رمانی نوشته جان اشتاین بک ، فیلم بعدی لوئیس مایلستون می باشد. بازگشت مایلستون به سبک درام جنگی با فیلم تالارهای مونته زوما (۱۹۵۱) با داستان ماموریت یک تفنگدار دریایی برای پیدا کردن پایگاه موشکی ژاپنی بود.

مایلستون اگرچه برای داشتن گرایش های کمونیستی متهم می شد، هیچ وقت توسط کمیته فعالیت های ضد آمریکایی مورد بازجویی قرار نگرفت و حتی در لیست سیاه هالیوود هم نرفت. با این وجود در اکثر فیلم هایش در دهه ۵۰ برای مهیا کردن پروانه فیلم برداری تقلا می کرد. پس از یک غیبت دو سال، در سال ۱۹۵۲ با فیلم کانگارو (۱۹۵۲) که فیلمی ماجراجویانه که در استرالیا فیلم برداری شد و فیلم بینوایان (۱۹۵۲)، بر اساس رمانی به همین نام نوشته ویکتور هوگو به عرصه سینما بازگشت. سپس فیلم بریتانیایی ملبا (۱۹۵۳) که درباره خواننده اپرای استرالیایی نلی ملبا بود و فیلم کم هزینه بیوه (۱۹۵۵) با بازی آکیم تامیروف و آنا-ماریا فررو را کارگردانی نمود.

تپهٔ پورک چاپ

در اواخر این دهه فیلم تپهٔ پورک چاپ (۱۹۵۹) که فیلمی جنگی کره ای بود را کارگردانی کرد.

یازده یار اوشن (۱۹۶۰)، با بازی ستارگانی همچون فرانک سیناترا، دین مارتین، جوئی بیشاپ، و سامی دیویس جونیور داستان یک سرقت بزرگ را به تصویر می کشد که در سال ۲۰۰۱ و با نام یازده یار اوشن به کارگردانی استیون سودربرگ و بازی جرج کلونی، برد پیت، مت دیمون، اندی گارسیا، برنی مک و دان چیدل بازسازی شد و مورد استقبال بسیاری از علاقمندان به سینما قرار گرفت.

آخرین فیلم مایلستون شورش در کشتی بونتی(۱۹۶۲) بر مبنای رمانی نوشته چارلز برنارد نوردهوف و جیمز نورمن هال و با بازی مارلون براندو، تروور هاوارد، ریچارد هریس ، داستان یک کشتی انگلیسی تجاری است که به قصد انتقال هزاران اصله درخت نان به جامائیکا با مشکلاتی مواجه می شود و افسر اول کشتی با رهبری یک شورش، کنترل کشتی را د اختیار می‌گیرد و اتفاقاتی مهیج در آن رخ می دهد.

لوئیس مایلستون در ۲۵ سپتامبر ۱۹۸۰ از دنیا رفت.

فیلمشناسی

هفت گناهکار (۱۹۲۵)
غارنشین (۱۹۲۵)
کلوندایک جدید (۱۹۲۶)
دو شب عربی (۱۹۲۷)
برادر کوچک (۱۹۲۷)
باغ عدن (۱۹۲۸)
طوفان
هیاهو
ساخت و پاخت (۱۹۲۸)
خیانت (۱۹۲۹)
شب‌های نیویروک (۱۹۲۹)
در جبهه غرب خبری نیست (۱۹۳۰ جایزه اسکار بهترین فیلم)
سرمقاله (۱۹۳۱)
باران (۱۹۳۲)
هاله لویا من یک ولگردم (۱۹۳۳)
ناخدا از دریا متنفر است (۱۹۳۴)
پاریس در بهار (۱۹۳۵)
هر چیزی ممکن است (۱۹۳۶)
ژنرال در سپیده مرد (۱۹۳۶)
شب شب‌ها (۱۹۳۹)
موش‌ها و آدم‌ها (۱۹۴۰)
شرکای خوش اقبال (۱۹۴۰)
جبههٔ روسی ما (۱۹۴۱)
ستاره قطبی
لبه تاریکی
زندگی من با کارولین
قلب ارغوانی (۱۹۴۴)
گردشی در آفتاب (۱۹۴۵)
عشق عجیب مارتا آیورز (۱۹۴۶)
طاق نصرت (۱۹۴۸)
نه گناهکار (۱۹۴۸)
اسب سرخ (۱۹۴۹)
تالارهای مونته زوما (۱۹۵۱)
کانگارو (۱۹۵۲)
بینوایان
ملبا (۱۹۵۳)
آن‌ها که جرات می‌کنند (۱۹۵۵)
بیوه (۱۹۵۵)
تپهٔ پورک چاپ (۱۹۵۹)
۱۱ یار اوشن (۱۹۶۰)
شورش در کشتی بونتی
برادر کوچک
دو شوالیه عرب

عکس های اینستاگرامی بیوگرافی لوئیس مایلستون